فیلم «سرآغاز» با تأثیرگذاری به سبکی جدید بر ذهن مخاطب، او را وارد عوالمی می کند که دیگر تفاوت خیال و وهم را از واقعیت نمی تواند تشخیص دهد و این آغاز استعماری جدید در عالم حقیقت است و ابزار جدید جنگ نرم محسوب می شود.
نقلاب کپرنیکی کانت
از زمان «ارسطو» تا «کانت»، یعنی از 2500سال پیش تا 200سال قبل را دوران عین گرایی نامیده اند. طبق نظریه ارسطو، آن چیزی که دیده می شود، حقیقت است و آنچه دیده نمی شود، خیالات و تصورات ذهنی است. با ظهور کانت و نظریه اش درخصوص اصالت ذهن، دوران عینگرایی پایان یافت و دوران ذهنگرایی شروع شد. کانت بر این باور بود که آنچه در ذهن متصور می شود، حقیقت است و لزوماً آنچه دیده می شود، حقیقت نیست. او این نظریه را انقلاب کپرنیکی در فلسفه نامید. انقلاب کپرنیک را در فیزیک این طور بیان کرده اند که گفت نه تنها زمین مرکز عالم نیست و خود به دور خورشید می گردد، خورشید نیز جزئی از منظومة شمسی است که آن نیز قسمت کوچکی از راه شیری است و این پلکان ادامه دارد. بیان این موضوع در فیزیک که آنچه ما می بینیم، حقیقت نیست، بلکه آنچه در ذهن متصور شده، اما ما قادر به دیدن آن نیستیم حقیقت دارد، انقلابی بزرگ در فیزیک را رقم زد و تحولات گوناگونی از آن پس در فیزیک رخ داد. کانت نیز از این نام استفاده کرد و نظریه ی خود را انقلاب کپرنیکی در فلسفه نامید.
کارخانه ی تولید جهان های متفاوت
«کاب» با بازی «دیکاپریو»، دانشمندی آمریکایی است که به تکنولوژی جدیدی دست یافته که به وسیله آن می تواند وارد خواب دیگران شود یا دیگران را در خواب خود یا دیگری وارد کند. با کمک این تکنولوژی، کاب قادر خواهد بود که اطلاعات را از ذهن افراد در هنگامی که خواب هستند، به دست بیاورد یا اطلاعاتی را به آنان تلقین کند.
داستان، راوی بزرگترین دزدی قرن است، که قرار است از ذهن شخصی ثروتمند، اطلاعاتی را برای رسیدن به گاوصندق او استخراج کنند. روند داستان اتفاقات فراوانی را رقم می زند و داستانک های فرعی فراوانی شکل می گیرد. از اتفاقات جذاب، خواب های چند مرحله ای است که به طوری برنامه ریزی شده است که شخصی که دارد خواب می بیند، در خواب، دوباره می خوابد و خواب می بیند. این تکثر خواب های چند مرحله ای دنیاهای متفاوت را در این فیلم نمایان می کند. سرانجام، فیلم با حالتی گنگ به اتمام می رسد؛ دزدی تمام شده است، اما یکی از داستانک های فرعی مهم فیلم که گذشته ی کاب است، در حالتی نامعلوم نمایش داده می شود و فیلم تمام می شود.
تعلیق
1) بستر تعلیق: فیلم بر پایه ذهنیت گرایی طرح ریزی شده و تمام اتفاقاتی که در طول فیلم در حال وقوع است، بر بستر این اصل بنا شده است.
2) خط تعلیق اصلی: با مطرح شدن بزرگترین دزدی قرن که قرار است اتفاق بیافتد، ذهن تا انتهای فیلم به دنبال سرانجام این رخداد است که آیا بالاخره، این دزدی اتفاق می افتد یا نه و جزئیاتش چگونه خواهد بود. همواره در لابه لای تمام اتفاق های ریز و درشتی که در فیلم سینمایی نمایش داده می شود، مخاطب، داستان سرقت را دنبال می کند.
3) گوشواره های تعلیق: جریان خواب های افراد مختلف هرکدام یک تعلیق فرعی یا گوشواره ای است که لایه های مختلفی از مخاطب را با خود درگیر می کند. از دیگر تعلیق های فرعی می توان به رابطه ای مثلثی اشاره کرد که بین کاب، مال و آریادنی برقرار می شود. گذشته کاب نیز یکی از تعلیق های گوشواره ای اصلی محسوب می شود که از ابتدای فیلم تا انتها، در جای جای فیلم نمایش داده می شود.
نمادها و نشانه ها
کاب: با بازی دیکاپریو نمادی از حکومت بزرگ جهانی است که طرح ریزی اتفاقات و جریانات در چهارچوبی به وقوع می پیوندد که او تعیین می کند.
مال: در نمادشناسی غربی، زن نمادی از سرزمین است و او را مام میهن می نامند. مال نماد سرزمین آرمانی است که نابود شده است. اتوپیایی که همه در پی او می گردند و سالیان پیش، آن را از دست داده اند.
آریادنی: در تقابل سرزمین از دست رفته، سرزمین آرمانی آینده نمایان می شود. آریادنی نمادی از سرزمین آرمانی آینده است که خصوصیاتی منحصر به فرد دارد و درعین حال که خصوصیات سرزمین آرمانی گذشته را دارد، دارای نکات مهم و بارز دیگری نیز هست.
پدرِمال یا پدر زن کاب: او شخصیتی است که یا با نام استاد خطاب می شود یا اصلاً، نام مشخصی به او اتلاق نمی کنند. او نماد قدرت برتر است که همه و همه زیر چتر اطلاعاتی او هستند و در واقع، تمام اتفاقات را این قدرت برتر برنامه ریزی می کند. حتی حکومت بزرگ جهانی زیر سلطه اوست و در انتهای فیلم دیده می شود که کاب هم در خوابی است که او برنامه ریزی کرده است.
دیالوگهای مهم
دو دیالوگ بسیار مهم در فیلم بیان می شود که هر دو از زبان کاب گفته می شود:
در دیالوگ اول، کاب خطاب به مال اینگونه می گوید: «تو منتظر یک قطاری، قطاری که تو را به دور دست ها می برد، خودت میدانی این قطار تو را به کجا می برد، اما مطمئن نیستی که بدانی، اما مهم نیست، چون ما با هم خواهیم بود».
دیالوگ دوم در دو قسمت از فیلم گفته می شود: «اگر در خواب بمیریم، بیدار می شویم، اما اگر در یک خواب عمیق باشیم و بمیریم، دیگر بیدار نمی شویم، وارد برزخ می شویم و دیگر بیدار نمی شویم.»
این دو دیالوگ به یک نکته اشاره میک ند و آن رفتن از یک جهان به جهان دیگر یا از یک عالم به عالم دیگر است که با مرگ اتفاق می افتد، اما تفاوت آن این است که در دیالوگ دوم، به صراحت این موضوع بیان می شود که این دنیا، خوابی عمیق است که با مرگ به برزخ می رویم و این موضوع که این دنیا خوابی بیش نیست، موضوعی نامقبول به نظر می رسد و باید درباره ی آن بحث کرد.
مؤلفه های استراتژیک
1) فضای مجازی، فضای سایبر: در تقسیم بندی کلی، می توان عالم را در دو دسته ی حقیقی و مجازی تصور کرد. زندگی مجازی را زندگی دوم یا Secend Life نامیده اند که آن را در دنیای سایبر به وضوح می بینیم و روند به این سمت میرود که تمام نیازهای انسان در این دنیا برآورده می شود.
این عالم مجازی خود سه قسمت است:
الف. قسمت نخست عالم مجازی در ذهن است. تصورات ذهنی، خواب ها و رؤیاها و کابوس ها همه در این قسمت قرار می گیرد که داستان فیلم نیز بر این قسمت تأکید می کند.
ب. قسمت دوم، فضای سایبر است که ظهور پررنگ تری در این عصر داشته است.
ج. قسمت سوم در واقع، بین دو قسمت دیگر قرار دارد که به آن بیناذهنیت گفته میشود. بیناذهنیت اینگونه تعریف می شود که همزمان یک موضوع، در ذهن دو نفر که ارتباط خاصی با هم ندارند، پدیدار شود و هر دو با هم به یک موضوع برسند. البته، این موضوع بحث مبسوطی دارد که در این گفتار نمی گنجد.
تولد دنیای مجازی و سایبر برای رسیدن به اصل لذت گرایی است؛ چیزی که در دوره های مختلف، به معانی مختلف تفسیر شده است. در دورهای به آن سعادت، در دورهای دیگر، آن را سودمندی و در دورهای دیگر، آن را اقتصادمندی نامیده اند و همچنان این تفاسیر ادامه دارد.
2) خواب های دریچه ای-دالانی: در فیلم، چندین بار دیده می شود که افراد در خواب، خواب می بینند. این خواب های تودرتو و درهم، نگاهی ماتریسی است که باعث گم شدن واقعیت می شود و اگر شخص از خواب بپرد، نمی تواند تشخیص دهد که هنوز خواب است یا بیدار شده است! این دیدگاه درباره خواب، انگارهای پست مدرن است که به نفی فراروایت ها می پردازد.
3) تنوع دنیاها و دنیاهای تلفیقی: در فیلم این طور بیان می شود که می شود در خواب نفر اول، نفر دومی خواب ببیند و خواب را برنامه ریزی کند؛ به این صورت، نه تنها هر شخص می تواند حداقل برنامه ریز و خالق یک دنیا در خواب خود باشد، بلکه افراد می توانند در خواب یکدیگر نیز خواب ببینند و دنیایی جدید بسازند. حالا تصور کنید در جهان امروز که شش ملیارد و هشتصد میلیون جمعیت دارد، چند دنیا خلق می شود؟! و تقابل و تداخل این عالم ها در یکدیگر چه نتیجه ای را خواهد داشت؟
تنوع دنیاها بر دو دسته است: دسته نخست دنیاهای خیالی و توهمی است که در ذهن افراد و به دور از واقعیت تشکیل می شود. دسته دوم دنیاهای واقعی، جدی و عقلانی است. دنیاهایی که در حقیقت وجود دارند، ولی دور از دسترس انسان هستند. دنیاهایی که در ادیان مختلف معرفی شده اند و علم وجود برخی آنها را نیز اثبات کرده، ولی هنوز بشر تجربه دیدن یا لمس کردن آنها را پیدا نکرده است.
ساختار فیلم
فیلم از نگاه ساختاری جالب توجه است و می توان انتظار داشت که در اسکار امسال، در بخش های مختلف نامزد دریافت جایزه شود.
• جلوه های ویژه: مهمترین بخش فیلم جلوههای ویژه آن است که در چندین سکانس بسیار تأثیرگذار نمایش داده می شود.
• موسیقی: ریتم موسیقی با ریتم فیلم تناسب دارد، اما در قسمتی از فیلم که در کوهستان و برف فیلمبرداری شده است، این تناسب تا حدی برهم می خورد و موسیقی به خوبی روی تصویر ننشسته است.
• تصویربرداری: از لحاظ تصویربرداری، فیلم نمونه آموزشی مناسبی محسوب می شود.
• دیالوگ ها: حجم دیالوگ های ردوبدل شده متناسب با فضاهای مختلف تغییر می کند و مهمترین شاخص آن، کوتاهی دیالوگ هاست. دیالوگ های کوتاه باعث می شود مفهوم به خوبی در ذهن بنشیند و تأثیر خود را بگذارد.
• بازیگری: بازیهای افراد مختلف در حد متوسط است و در مقایسه با جزئیات دیگر فیلم، آنچنان به چشم نمی آید که گزینه ای ستودنی باشد.
جمع بندی
فیلم «سرآغاز» یک فیلم با رویکردی جدید است؛ رویکردی که به بیان تأثیرگذاری به سبکی جدید بر ذهن مخاطب می پردازد و مخاطب را وارد عوالمی می کند که دیگر تفاوت خیال و وهم را از واقعیت نمی تواند تشخیص دهد. می توان نام این فیلم را اینگونه تصور کرد که این روش آغاز استعماری جدید در عالم حقیقت است. استعماری که نه دیگر به اعزام نیرو نیاز دارد و نه حتی مستشارهای سیاسی این کار را انجام می دهند؛ استعماری که بر فکر و اندیشة انسانها تأثیر می گذارد. تسخیر فرهنگی که در روزمرگی انسانها آنقدر عادی و معمولی به نظر می رسد که تفاوتی را احساس نمی کنند. آنچنان دچار خواب می شوند که مرزهای حقیقت و رؤیا را گم می کنند و ذهن و جان و اندیشه خود را تسلیم دیگری می کنند.
«سرآغاز» به بیان مدرن ترین و جدیدترین روشهای تأثیرگذاری بر ملتها و افکار مختلف می پردازد و نه تنها مردمان را هشیار نمی کند، بلکه به تسخیر ذهنی و خواب کردن آنان می پردازد؛ خوابی که بیداری از آن، کابوس به نظر می رسد؛ خوابی که در آن، دوست، دشمن و دشمن، دوست دیده می شود.
در کل، میتوان فیلم «سرآغاز» را یکی از ابزارهای تهاجم فرهنگی یا همان جنگ نرم دانست که درعین حال که استقبال زیادی از آن می شود، تأثیر سوء در فرهنگ جوامع، به جای می گذارد.